پرچم عینکیا بالا 🏁
عاقا من اعتراض دارم 😁
یعنی هر چه هم که آمریکا ادعا کند که پیشرفته ترین کشور دنیاست،من قبول ندارم.
مگر نمیگوید که من ابر کامپیوتری ساخته ام که یک میلیون و نیم cpuدارد؟و فعالیت شبانه روزی 7 میلیارد آدم روی کره زمین بر معادلات را میتواند در طول یک ساعت انجام دهد؟و توانایی انجام 20هزار تریلیون محاسبه در ثانیه را دارد؟
مگر نمیگوید که 50ماهواره در مدار زمین مستقر کرده که چهره شخص را از درون ماشین شناسایی میکند؟
مگر همین دانشمندان دانشگاه تگزاس نمیگویند که با استفاده از قوی ترین ابر رایانه های دنیا،که توانایی انجام هزاران تریلیون محاسبه در ثانیه را دارند،نحوه شکل گیری ستاره ها و کهکشانها از گاز و غبار کیهانی را شبیه سازی میکنند،و در حال ایجاد مدلی هستند تا هرچه بیشتر به رازهای کیهانی پی ببرند؟
مگر همین ژاپن نمیگوید که در سال 2018 از ابر کامپیوتری رونمایی میکند که قادر است 130 کرادریلیون محاسبه در هر ثانیه انجام دهد؟!
اصلا میدانید این کرادریلیون نحوه تلفظش چگونه است و چند تا صفر دارد؟
یا همین چین گور به گور نشده که دست صنعتش گلوی اقتصاد کشورمان را به هم فشرده و نزدیک است در نطفه خفه اش کند،مگر در حال حاضر سریع ترین ابر کامپیوتر جهان را دارا نیست؟مگر ادعا ندارد که کامپیوترش 93 کرادریلیون(میلیون میلیارد)اطلاعات را در یک ثانیه پردازش میکند و وضع آب و هوا را پیش بینی میکند؟؟؟
باید بگویم که همه اینها پشیزی اهمیت ندارد تا زمانی که هوای دل عینکی ها را نداشته باشند.
حتما پیش خودتان فکر میکنید که قصد مزاح دارم،اما باید خدمتتان عرض کنم که اصلا و ابدا چنین قصدی ندارم و کاملا جدی هستم.
از خودتان میپرسم:اگر شما مجبور به استفاده از عینک باشید و در سرمای زمستان،از بیرون بیایید تا در آغوش گرم خانواده آرام بگیرید،اما به محض گشودن در،شیشه عینکتان بخار بگیرد و کور شوید چه احساسی به شما دست میدهد؟
یا فکر کنید که به میهمانی رفته اید و در حال خوردن چای هستید،چای تان را سر میکشید و در همان حال که شیشه عینکتان مملو از بخار شده است،میزبان نگاهتان میکند و پوقی میزند زیر خنده،چه حالی به شما دست میدهد؟
حال این یکی را جواب دهید.فکر کنید،بعد از چند وقت دوستتان را دیده اید،از قضا او هم عینکی است.با اشتیاق فراوان به سمتش میروید،اما موقع روبوسی متوجه میشوید که عینک هایتان بیشتر دلتنگ هستند و صدای روبوسی شان اجازه نمیدهد که صدای همدیگر را بشنوید.در آن زمان که کر هم میشوید،چه احساسی به شما دست میدهد؟تازه بعد هم همه جا را تار میبینید و این از اثر چربی صورت دوستت میباشد که روی عینکت حک شده.
حال این صحنه را مجسم کنید:دراز کشیده اید و در حال خواندن داستانی شیرین و خیالی هستید،چنان غرق در داستان شده اید و خودتان را به جای شخصیت اصلی گذاشته اید و پیش میروید که یکباره تصادف میکنید.با ترس و هراس چشمانتان را باز میکنید.تازه میفهمید که خواب بوده اید و گوشی از دستتان روی عینک افتاده و صدایش باعث حال گیری تان شده است.
امان از روزی که آنقدر باهم عیاق شده اید که فقط زیر دوش حمام،که آب روی شیشه اش میریزد،وجودش را حس میکنید.
و امان از زمانهایی که چشمتان میخارد و دست مشت شده را میکوبید به شیشه عینکتان.
یا در حال خوب معنوی بعد از دعایتان،کف دستهایتان را به امید رحمت روی صورتتان میکشید و عینکتان را زیر دستتان لمس میکنید و حرص میخورید.
از همه بدتر اینکه اهل خانه،نقطه ضعفت را پیدا کرده اند و به محض مخالفت با خواسته شان،دست روی شیشه عینکت میکشند و در میروند. در خانه ما پسرم،ارسلان،بیشتر از همه از این حربه استفاده میکند.
واین حرف مرا فقط یک خانم عینکی درک میکند،زمانی که عینکش را از روی چشمش بر میدارد و تار مویی با آن از زیر روسری بیرون می آید و داخل برو هم نیست،و تو مجبوری ریشه کنش کنی تا در آزادی بیرون از روسری عرض اندام نکند و رقصان نباشد.
شاید الان احمق فرضم کنید و بگویید:چطور میداند که جدیدترین تکنولوژیهای دنیا چیست،ولی نمیداند که با عمل جراحی میتواند سلامت چشمانش را برگرداند؟
باید به عرض برسانم که در مرام من هر چه باشد،بی وفایی وجود ندارد.و این کمال بی انصافی است که همراه همیشگی ام را برای راحتی خودم کنار بگذارم.
چه بسا چیزهایی که من ندیدم و او دید و به من فهماند.
وچه خطر ها که چشمم را نشانه رفته بود و او به جان خرید(مثل زمانی که لیوان چای شیرین را سر میکشی و قاشق درون لیوان قصد ناخنک زدن به چشمت را دارد).
چه شبها و روزها که اشک ریختم و فقط او دید.
چه حرفها که زیر لب راندم و فقط او شنید.
و چه درد دل هایی که نتوانستم با کسی در میان بگذارم و او سنگ صبورم شد.
حال چگونه توقع دارید به آب آسانی کنارش بگذارم.چرا کسی فکری به حال این عینک ها نمیکنند؟
از زمانی که چشم باز کرده ام عینک را همین شکلی دیده ام.فقط رنگ و مدل و شمایلش را عوض میکنند.
چرا به آن امکاناتی مثل برف پاکن یا المنت خودکار اضافه نمیکنند،تا زمانی که شیشه اش بخار میگیرد یا زیر باران خیس میشود،صاحبش اذیت نشود و عینک از پس کارهای شخصی خودش بربیاید.
کسانی که ادعا میکنند که ال سی دی های هوشمندی ساخته اند که سخنان شما را متوجه میشوند و دستورتان را عمل میکنند،اگر توانستند عینک هوشمند بسازند،آنوقت ادعایشان درست است.
عینکی بسازند که زمان روبوسی خودش بالا برود تا شیشه اش کثیف نشود،یا وقتی که دید صاحبش به خواب رفته،آرام و بی سروصدا در حالیکه بوسه ای را حواله چشم میکند،کنار رود.
و وقتی که صدای دوش آب حمام را شنید پیامی به مغز ارسال کند تا صاحبش با عینک زیر دوش نرود.
خلاصه،باید بگویم که تکنولوژی هایتان پیشکش خودتااااان.
بگذریم از اینکه پول عمل هم ندارم 😐
متن کاملا جنبه طنز دارد :)